صفحه شخصی ف الف   
 
نام و نام خانوادگی: ف الف
استان: اصفهان - شهرستان: اصفهان
رشته: کارشناسی ارشد عمران - پایه نظام مهندسی: سه
تاریخ عضویت:  1390/01/04
 روزنوشت ها    
 

 شانس خود را امتحان کنید ! بخش عمومی

20

مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر کشاورزی بود.
کشاورز گفت برو در آن قطعه زمین بایست. من سه گاو نر را آزاد می کنم اگر توانستی دم یکی از این گاو نرها را بگیری من دخترم را به تو خواهم داد. مرد قبول کرد. در طویله اولی که بزرگترین بود باز شد .
باور کردنی نبود بزرگترین و خشمگین ترین گاوی که در تمام عمرش دیده بود. گاو با سم به زمین می کوبید و به طرف مرد جوان حمله برد. جوان خود را کنار کشید تا گاو از مرتع گذشت. دومین در طویله که کوچکتر بود باز شد.

گاوی کوچکتر از قبلی که با سرعت حرکت کرد .

جوان پیش خودش گفت : منطق می گوید این را ولش کنم چون گاو بعدی کوچکتر است و این ارزش جنگیدن ندارد. سومین در طویله هم باز شد و همانطور که فکر میکرد ضعیفترین و کوچکترین گاوی بود که در تمام عمرش دیده بود.

پس لبخندی زد و در موقع مناسب روی گاو پرید و دستش را دراز کرد تا دم گاو را بگیرد.اما.........گاو دم نداشت!!!!

زندگی پر از ارزشهای دست یافتنی است اما اگر به آنها اجازه رد شدن بدهیم ممکن است که دیگر هیچ وقت نصیبمان نشود. برای همین سعی کن که همیشه اولین شانس را دریابی.

دوشنبه 18 مهر 1390 ساعت 09:48  
 نظرات    
 
هیوا آتشبار 22:55 دوشنبه 18 مهر 1390
7
 هیوا آتشبار
تشکر مهندس جان، جالب و آموزنده بود.
نازنین دانشمند 08:56 سه شنبه 19 مهر 1390
6
 نازنین  دانشمند
50 % موافقم
فریحان حامدیزدان 11:10 سه شنبه 19 مهر 1390
6
 فریحان حامدیزدان
خیلی ممنون
مهدی سلطانی 12:15 سه شنبه 19 مهر 1390
5
 مهدی سلطانی
mer30
جالب بود
نایب شجاع شفیعی 13:06 سه شنبه 19 مهر 1390
5
 نایب شجاع شفیعی
باید ریسک پذیری بالای داشته باش.
مائده علیشاهی 21:11 سه شنبه 19 مهر 1390
6
 مائده علیشاهی
بیچاره با منطقش حساب کتاب کرد و نتیجش این شد!!
پس قضیه منطق و حساب کتاب چی میشه؟دیگه این بد شانسیه....